کلید موفقیت در راهبرد سند جامع علمی کشور راتوسعه وبهبود پژوهشگاههای تخصصی اعلام نمود. ایشان در این زمینه گفت: در طول چند دهه اخیر ؛علیرغم کسب موفقیتهای گسترده ومهم وجهانی در حوزه پژوهش وتحقیقات ؛ یکی از دغدغههای وسوالات ماندگار ومستمر جامعه علمی و صنعتی کشور، چگونگی یک ارتباط منطقی و تاثیرگذار بین دانشگاه و صنعت و نقش حمایتی و راهبردی دولت در تعمیق و جهت دهی به این ارتباط بوده است.
وی افزود: این ارتباط در برهههای مختلف زمانی، بسته به نیاز و سلایق و راهبردهای جامعه، دارای تغییرات و فراز و نشیب زیادی بوده است، ولی تاکنون نقشه راهی که منجر به ایجاد یک ارتباط پایدار و مستمر بین صنعت و دانشگاه گردد، ترسیم نشده است. تجربه کشورهای پیشرو در این زمینه، گسترش و توسعه نگرش، تخصصی و کاربردی نمودن تحقیقات و پژوهش در قالب و منطق مراکز علمی – صنعتی با رویکرد رفتار مدیریتی دو گانه هستند. نگرش دوگانه به این معناست که در این مراکز، ایدهها، افکار و مسائل تخصصی و صنعتی در قالب تئوریهای علمی و دانش محور به صورت انحصاری و جهت گیری علمی – کاربردی مورد تحلیل و پژوهش قرار میگیرد.
به نقل از این گزارش، مدیر عامل سابا در بخش دیگری از بیاناتش فرمود : این مراکز، از نظر جایگاه سازمانی و تخصصی به منظور توسعه و پایداری نگرش راهبردی و حاکمیتی با سازمانهای حکومتی ارتباط مستقیم داشته و از نظر جایگاه دانش و علمی، ارتباط خط چین یا اصطلاحا مجازی و با منطق هیات امنایی با متولیان علمی کشور و بخش صنعت دارند. به عبارتی دیگر در تجربه موفق کشورهای صاحب سبک، یکی از عوامل موفقیت، وجود پژوهشگاهها و مراکز تخصصی دانش محور – کاربردی است که به صورت تخصصی بر مساله یابی و حل مسئله در محیطهایی میپردازند که به آن تعلق تخصصی دارند.
این مراکز به عنوان پل و رابطی بین صنعت و دانشگاه و جایگاه حکومیت فعالیت مینمایند و تقریبا اکثر قریب به اتفاق ابداعات و اختراعات و رشد و ارتقاء صنایع، در کشورهای توسعه یافته در این محیطها شکل یافته است.
ایشان گفت: در کشور ما نیز، اینگونه مراکز با عناوین پژوهشگاهای تخصصی که از نظر ساختاری وابسته به وزارتخانه یا سازمانهای دولتی هستند، در چند دهه اخیر تشکیل شدهاند. از آنجا که هدف اولیه تشکیل این قبیل پژوهشگاهها، همان نگرش تخصصی با جهت گیری دانش محوری – کاربردی است.
به اذعان کارشناسان بیطرف تا زمانیکه که نگاه درآمد – هزینهای صرف به آنها، نشده بود، توفیقات زیادی در حل مسائل پژوهشی تخصصی – کاربردی داشتهاند.
ولی متاسفانه طی چند سال اخیر، نگاه جدیدی به پژوهش در کشور ایجاد و تقویت گردید که شاید ناشی از آسیبها و مشکلاتی بود که حول و حوش منابع و اعتبارات و چگونگی هزینه کرد برخی از پروژههای تحقیقاتی و پژوهشی بوجود آمده بود. این نگاه به جای حل مسئله و رفع آسیبهای ایجاد شده، کلا صورت مسئله را پاک کرد و سه واژه جدید را وارد ادبیات پژوهش کشور نمود که دو واژه تکلیفی برنامههای سوم و چهارم توسعه، یعنی رقابتی نمودن پژوهش در کشور و نگرش بنگاهداری به پژوهشگاهها و امور تحقیقات، باعث کاهش شدید نشاط و شادابی و انگیزش و امنیت گردید که لازمه هر کار پژوهشی است، و نتیجه آن این شد که دغدغه اصلی مدیران پژوهشی تامین حقوق پرسنل و هزینههای جاری شد و رقابت سالم نیز تبدیل به یک فعالیت با ماهیت رانت دانش محور و ارتباط پروژهگردید.
وارد شدن دو واژه فوق (رقابت و بنگاهداری بدون تعریف مهندسی آن) سیر جدیدی که حاصلش نگاه کارمندی بود را برای پژوهش ایجاد نمود و این موضوع مجددا دغدغه تازهای را برای متولیان و تصمیمگیران امور پژوهش ایجاد نمود که "موسسات پژوهشی کارآیی لازم را ندارند"
تحلیل فوق تا حدودی درست بود و متولیان ذیربط برای حل مسئله، مجددا مجبور به پاک نمودن صورت مسئله شدهاند و در سومین مرحله واژه "ادغام" وارد ادبیات پژوهش کشور گردید.
بدین ترتیب که مراکز پژوهشی تخصصی، میباید در وزارت معظم علوم ادغام شوند، وزارتی که اصلی ترین دغدغه آن، برگزاری کنکورهای مختلف و تدوین سیاستهای جدید آموزشی و گزینش برای نظامهای پذیرش دانشجویی و نگهداشت آنان وبهبود مجموعه مدیریتی ان میباشد. وزارت علوم در طول سابقه تاریخی خود، نشان داده است که در مباحث آموزشی بسیار حرفهای است ولی در مباحث پژوهشی و ارتباط با صنعت، دچار نوعی از خود گریزی است و فقط در فرآیندهای پژوهشی موفق بوده است که توسط اساتید و نخبگان دانشجویی، خارج از قالب نظام آموزشی صرف و حتی در محیطهای پژوهشی تخصصی به صورت پاره وقت، صورت گرفته است.
براساس این گزارش، مهندس مهذبترابی افزود: لذا تجربه سالها کار پژوهشی انجام شده در محیطهای دانشگاهی و تجربه کشورهای موفق، نشان میدهد که عملی شدن واژه جدید ادغام در ادبیات پژوهش کشور، یعنی واگذاری موسسات و مراکز پژوهشی تخصصی به وزارت علوم، نه تنها حرکت رو به جلویی در امر پژوهش و تحقیقات نیست، بلکه حالت خود گریزی پژوهش در نظام دانشگاهی تبدیل به حالت جاذبه مرکزی شده و موسسات و مراکز پژوهشی در اقیانوس نظام بروکرات دانشگاهی کاملا ذوب میشوند و پژوهشهای تخصصی – کاربردی که به نوعی مساله ارتباط صنعت و دانشگاه را تا حدودی حفظ نموده بودند، نیز در چرخه ماندگار بررسی و تحلیل راههای ارتباط صنعت – دانشگاه قرار خواهند گرفت.
لذا پیشنهاد میگردد که متولیان ذیربط، از کاربرد عملی واژه جدید ادغام صرف نظر نمود و با آسیب شناسی وضعیت موجود و عملکرد موسسات و مراکز پژوهشی تخصصی و رفع نواقص و آسیبهای آنها، جان تازهای در حرکت پژوهشهای تخصصی کشور بدمند و همانگونه که در سند جامع علمی کشور آمده است، با تقویت مراکز و موسسات پژوهشی تخصصی، نیل به اهداف سند چشم انداز از کشور را سرعت بخشند.
بدیهی است سازماندهی جدید این قبیل موسسات با راهبردهای مشروحه زیر بسیار ضرورت دارد.
- مدل نمودن و تعریف علمی و مجدد واژههای رقابت و بنگاهداری برای مراکز پژوهشی
- تعریف و تدوین یک نقشه راه مدون برای هر موسسه پژوهشی تخصصی
- ساماندهی مجدد هیات امناء موسسات پژوهشی – تخصصی تا ترکیب دولت (وزارت علوم – سازمان متبوعه) صنعت (بخش خصوصی) و نمایندگان NGOهای معتبر علمی
- باز تعریف زمینههای پژوهش تخصصی با تفکر مدیریت دانش
- ارائه برنامههای عملیاتی مدون و قابل ردگیری برای فعالیتهای پژوهشی
- تدوین فرصتهای پژوهشی اجباری متقابل برای محیطهای پژوهشی – تخصصی و دانشگاهی و صنعتی
وی در انتها گفت : همانگونه که عنوان گردید بررسی همه تجربیات موفق و ناموفق، نشان میدهد نقطه قوت کارهای پژوهشی – تخصصی، وجود موسسات دانش بنیان تخصصی کاربردی است که تقویت شده باشند و فقط در این صورت است که نیل به اهداف سند چشم انداز کشور و نقشه علمی امکان پذیر است.